سلام
اين شعر تقديم به تمامي هم ولايتيها
مطرب مهتاب
مطرب مهتاب رو، آنچه شنيدي بگو ما همگان محرميم، آنچه بديدي بگونرگس خمار او،اي که خدا يار اودوش زگلزار او، هر چه بچيدي بگواي شده از دست من، چون دل سرمست مناي همه را ديده تو، آنچه گزيدي بگوعيد بيايد رود، عيد تو ماند ابداز فلک بي مدد، چون برهيدي بگودر شکرستان جان، غرقه شدم اي شکرزين شکرستان اگر، هيچ چشيدي بگومي کشدم مي به چپ، مي کشدم دل براسترو که کشاکش خوش است، تو چه کشيدي بگومي به قدح ريختي،فتنه بر انگيختيکوي خرابات را، تو چه کليدي بگوشور خرابات ما، نور مناجات ماپرده حاجات ما، هم تو درديدي بگوماه به ابر اندرون، تيره شدست و زبوناي مه کز ابرها پاک و بعيدي بگوضل تو پاينده باد، ماه تو تابنده بادچرخ ترا بنده باد، از چه رميدي بگوعشق مرا گفت دي، عاشق من چون شديگفتم بر چون متن، زانچه تنيدي بگومرد مجاهد بدم عاقل و زاهد بدمعافيتا همچو مرغ از چه پريدي بگو
(مولانا)