• وبلاگ : بيمرغ .گناباد
  • يادداشت : يا علي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 

    سلام

    كاش دلامون زعفروني بود

    كاش ميشد دوباره كنار مادر بزرگ نشست

    يادش بخير

    حرفاش خيلي قشنگ بود

    دستاشو كه ديدم هم رنگ زعفرون بود

    صورتش مثل يك اسمون پاك

    چشماي من رنگ زعفروني دل بزرگش رو نديد

    من چقدر بدشانسم كه

    از اون رنگ و بزرگي ودل هيچ سهمي نبردم

    من هم ميخوام زعفروني باشم

    مثل مادر بزرگ.

    شرمندم كه هرچي به ذهن ناقصم رسيد نوشتم.اخه با ديدن كلمه زعفرون ياد شباي كه كنار مادر بزرگم بودم و گل پاك(پر ميكرديم) ميكرديم افتادم.قافل از اينكه عمرمون هم داره پرپر ميشه.

    با تشكر

    خانم تقي زاده وبلاگتون خوب بود و شعرتون از وبلاگتون قشنگتر .

    راست گفتين واقعآ توي اين فصل سال هواي بيمرغ زعفرونيه .

    لطفآ اگه مطلبي درباره پيشينه بيمرغ ديدين برام بفرستين .

    متشكرم